قرآن کریم
از پوششی به نام «جلباب»
نام برده است
که در عرف کنونی ما
بهترین و مناسبترین مصداق آن
همان «چادر» است.
است، یعنی صورت و دست و پا تا مچ، دلیلهای دیگری نیز وجود دارد که حتی با فرض اختصاص زینت در آیه مورد بحث به زیورآلات، همان دلیلها در اثبات وجوب پوشش کفایت میکند، ولی با بیانی که گذشت و در جمعبندی نهایی باید گفت بانوان مسلمان باید زیباییهای خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند؛ چه اندام آنان باشد و چه زیورآلات و آرایش. البته آنچه خود به خود و به صورت طبیعی در فعالیتهای روزمره آشکار است از این حکم بیرون است. از این سو برای مردان نامحرم نیز جایز نیست به مواردی که پوشش آن بر زنان واجب است نگاه کنند حتی اگر نگاهی عادی باشد و از روی التذاذ و لذّتجویی نباشد و حتی اگر زمینهای نیز برای گرفتار آمدن به گناه و مفسدهای در میان نباشد. این حرمت و احترامی است که اسلام برای بانوان مسلمان قایل شده است و بخشی از چارچوب روابط زن و مرد بیگانه و نامحرم را در معاشرتهای اجتماعی و نشست و برخاستهای خانوادگی و در هر محیط و زمانی، مشخص میکند و هیچ یک از آن دو، حق حرمتشکنی را ندارند، نه نسبت به خود و نه نسبت به طرف مقابل.
بدیهی است آنچه گفته شد در یک بحث تفسیری و در شرح آیات مورد نظر است و نه ارائه فتوا. از اینرو و در مقام تعیین تکلیف شرعی و شناخت مرزهای حلال و حرام الهی، هر شخصی باید به نظر و فتوایی گردن نهد که برای او حجت شرعی است که نوعا نیز از مرجع جامع شرایط تقلید فرا خواهد گرفت.
* وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ.
چنان که در قسمت پیش آوردهایم «خُمُر» جمع «خِمار» آمده است و اصل ریشه آن به معنای پوشاندن میباشد. اگر به مایعات مستکننده نیز «خمر» گفتهاند، از اینرو است که عقل را در حال مستی میپوشاند. «خمار» در اصل به معنای هر چیزی است که در پوشاندن و ستر چیزهای دیگر به کار میرود، ولی در عرف به پوششی گفته میشد که بانوان، سر و گردن خود را با آن میپوشاندند؛ همان روسری و مقنعه. «جُیُوب» نیز لفظ
جمع است و مفرد آن «جَیْب» میباشد که به معنای سینه و قلب است و در این آیه به تناسب حکم و موضوع، به معنای سینه به کار رفته است.
مفاد فراز یادشده که دو لغت «خمر» و «جیوب» به همراه «لیضربن» که فعل امر است و «علی» که به معنای «بَرْ» است، ضرورت قرار دادن «خمار» بر گریبان و قفسه سینه را میرساند. در تفسیر کشاف در توضیح به کار بردن ریشه «ضَرْب» در موضوع پوشش میگوید:
«ضَرَبَتْ بخمارها علی جیبها کقولک ضربتُ بِیدی علی الحائطِ، اذا وضعتَها علیه؛11
کار بردن این تعبیر که زن خمارش را بر سینهاش زد، همانند این تعبیر رایج است که وقتی مثلاً دستت را روی دیوار میگذاری، میگویی: ضربتُ بیدی علی الحائط؛ دستم را روی دیوار گذاشتم.»
همین مفسّر ادیب در شرح آیه «فَضَرَبْنا علی آذانهم فِی الکهفِ»12 میگوید:
«أیْ ضربنا علیها حجابا من أن تَسمع؛13
یعنی بر روی گوشهای آنان پرده و مانعی از شنیدن قرار دادیم.»
بنابراین آیه شریفه، زنان مسلمان را فرمان میدهد که «خمار»های خود را بر گریبان و قفسه سینه افکنند و آن را بپوشانند.
توضیح اینکه، در شأن نزول آیه به نقل از حضرت امام باقر(ع) آمده است جوانی از انصار، در مدینه، در مسیر خود با زنی روبهرو شد. در آن زمان، زنان مقنعههای خود را پشت گوشهایشان قرار میدادند (و طبعا گردن و مقداری از پایین گلو و قفسه سینهاشان نمایان بود). جوان به زن که از روبهرو میآمد، نگاه دوخت؛ هنگامی که از کنار او گذشت، جوان همچنان به او چشم دوخته و او را دنبال میکرد؛ تا اینکه جوان داخل کوچه باریکی (به نام کوچه فلانیها)14 شد و باز پشت سر آن زن چشم دوخته بود که ناگهان صورتش به استخوان یا شیشهای15 در دیوار خورد و چهرهاش را شکافت. وقتی زن رفت (و از دیده جوان پنهان شد) وی به خود آمد و نگاه کرد که خونها بر لباس و سینهاش روان است! پیش خود گفت: به خدا سوگند! هم اینک
حتما پیش رسول خدا(ص) خواهم رفت و او را (از این جریان) آگاه میکنم.
جوان پیش پیامبر(ص) آمد. وقتی حضرت او را دید فرمود: چه شده؟ او قضیه را باز گفت. این هنگام بود که جبرئیل(ع) آیه «قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان اللّه خبیر بما یصنعون» را فرود آورد.16
چنان که از این روایت شریف پیداست زنان مسلمان عرب تا آن زمان نوعا پیراهنهایی میپوشیدهاند که گریبان آنان بازمیماند و دور گردن و سینه را نمیپوشاند، دامنه روسریهای خود را نیز از پشت سر میآویختند. طبعا گوش و بناگوش و گوشواره و گردن و گریبان آنان نمایان میشد. فراز مورد بحث از آیه شریفه که یک حکم قطعی و تردیدناپذیر قرآنی و شرعی است ـ با توضیحی که گذشت ـ به آنان فرمان داد که از این پس باید اینها را از نگاه نامحرم بپوشانند و قسمت آویخته همان روسریها را به جای انداختن پشت گوش، از دو طرف، روی سینه و گریبان خود بیفکنند تا این بخش از اندامهای آنان نیز که از مصادیق روشن زینت
بانوان است همانند دیگر قسمتهای بدن پوشیده بماند. از اینرو، این جمله، حکمی جدید و وظیفه تازهای را افزون بر آنچه در پوشش بانوان مرسوم بود، بر عهده آنان گذاشته است. البته همه میدانیم که روسری خصوصیتی ندارد و مقصود لزوم پوشاندن سر و گردن و گریبان است. چنان که عبداللّه بنعباس، مفسّر و شاگرد سرشناس امیرالمؤمنین علی(ع) در تفسیر آیه مورد بحث گفته است:
«تُغطّی شَعْرَها و صدرَها و ترائبَها و سوالفَها؛17
زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»
البته قرآن کریم، در سوره احزاب، در تأکید بر حفظ شؤون بانوان مسلمان و مصون ماندن از تعرض برخی هوسرانان و نابخردان و برای بازشناسی زنان آزاده از کنیزان ـ که در این زمینه مسؤولیت کمتری داشتند و یا شرایط آنان، آزادی عمل بیشتری را به آنان میداد ـ در ردیف زنان و دختران پیامبر(ص)، به آنان فرمان میدهد که خود را با لباسی بلند، کاملاً بپوشانند تا ابهت و حرمت و
جایگاه اجتماعی آنان از کنیزان باز شناخته شود و از چشمچرانی و تعرض هوسبازان و کمخردانی که در پی هتک شخصیت بانوان مسلمانند و با نگاه و زبان و گاه دست خود، متعرّض بانوان میشوند، مصون بمانند. قرآن کریم در آن آیه از پوششی به نام «جلباب» نام برده است که در عرف کنونی ما، بهترین و مناسبترین مصداق آن، همان «چادر» است و از همین رو است که علیرغم عدم انحصار حجاب شرعی در «چادر» از آن به عنوان بهترین و مناسبترین پوشش برای زنان مسلمان نام میبریم و بر آن تأکید داریم، بویژه در رنگ مشکی که علاوه بر ابهّت و متانت، رنگی جا افتاده و امری کاملاً پذیرفته شده در عرف اجتماعی و دینی ما میباشد. البته چنان که اشاره شد، زنان و دختران مسلمان از نقطه نظر شرعی، فقط موظف هستند پوشش لازم را داشته باشند و الزامی به استفاده از چادر ندارند و کسی نیز نمیتواند پوششهای کامل دیگر را اگر لباس شهرت و انگشتنما شدن و یا ویژه مردان نباشد، از نظر شرعی نمیتواند تخطئه کند ولی روشن است با الهام از آیه شریفه و با ویژگیهایی که
چادر دارد، توصیه ما استفاده از این پوشش است که در عرف ما به عنوان نشانه ملّی بانوان ایرانی نیز به شمار میرود. کما اینکه اگر برخی اماکن مقدس و یا مؤسسات و محیطهای کاری یا آموزشی، نوع خاصی از پوشش کامل را انتخاب کردهاند، طبعا باید به آن پایبند بود.
قرآن کریم در آن سوره خطاب به پیامبر(ص) میفرماید:
«یا ایّها النبی قُلْ لِازواجِکَ وَ بناتِکَ وَ نِساءِ المؤمنینَ یُدنینَ علیهنَّ مِنْ جَلابیبهنَّ ذلکَ أدنی أنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ و کان اللّهُ غفورا رحیما؛18
ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مسلمانها بگو جلبابهایشان را بر خود فرو افکنند (و خود را با آن بپوشانند) آن کار برای اینکه شناخته شوند و آزار نبینند بهتر است، و خداوند بخشنده مهربان است.»
چنان که در آغاز اشاره شد، در آیه مورد بحث، در فرمان به پنهان ساختن زینت، دو
مورد استثنا شده است؛ یکی زینتهای آشکار که شرح آن گذشت و دیگری نمایان ساختن زینت برای دستههایی از اشخاص که همان افراد محرم باشند. شرح و تفسیر استثنای دوم را که به طول میانجامد در قسمت بعد خواهیم آورد. ان شاءاللّه تعالی.
پاورقیها:
15 ـ ظاهرا تردید بین استخوان و شیشه باید از راوی باشد.
14 ـ امام(ع) ظاهرا نام کوچه را برده است ولی راوی به خاطر فراموشی یا علت دیگر، بازگو نکرده است.
16 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص138. متن روایت چنین است که سعد اسکاف از امام باقر(ع) نقل میکند: استقبل شابّ من الانصار امرأة بالمدینة و کان النساء یتقنعن خلف آذانهنَّ، فنظر الیها و هی مقبلة، فلما جازت نظر الیها و دخل فی زقاقٍ ـ قد سمّاه ببنی فلان ـ فجعل ینظر خلفها و اعترض وجهه عظْمٌ فی الحائط أو زجاجة فشقّ وجهه. فلمّا مضت المرأة نظر فاذا الدماء تسیل علی ثوبه و صدره، فقال: و اللّه لآتینّ رسول اللّه(ص) و لاخبرنّه. فأتاه. فلما رآه رسول اللّه(ص) قال: ما هذا؟ فأخبره. فهبط جبرئیل(ع) بهذه الآیة: قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان اللّه خبیر بما یصنعون.
12 ـ سوره کهف، آیه 11.
13 ـ کشاف، ج2، ص473.
18 ـ سوره احزاب، آیه 59.
10 ـ انّا زیَّنّا السماءَ الدنیا بزینة الکواکب؛ سوره صافات، آیه 6. و نیز نگاه کن: سوره فصلت، آیه 12، و سوره ملک، آیه 5، و نیز سوره حجر، آیه 16 و سوره ق، آیه 5.
1 ـ از جمله نگاه کن: مرآة العقول، علامه محمدباقر مجلسی، ج20، ص342.
11 ـ کشّاف، ج3، ص62.
17 ـ مجمع البیان، ج7، ص138.
2 ـ المیزان، ج15، ص111، در شرح آیه مورد بحث.
3 ـ کشّاف، ج3، ص61، در شرح آیه مورد بحث.
4 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص146.
5 ـ همان.
6 ـ نگاه کن: نورالثقلین، ج3، ص592.
7 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص145.
8 ـ تفسیر نمونه، ج14، ص439.
9 ـ المالُ و البَنون زینةُ الحیاة الدنیا؛ سوره کهف، آیه46.